آقا رایین بد اخلاق!!!!!
مامانی این روزا داری کم کم شیطون میشی و مامان مثل قبل وقت نداره که وبتو هر روز آپ کنه . از اداره که میرسم می یام خونه مامان جون تو رو بر میدارم میام خونه هم باید با تو بازی کنم هم به کارای خونه برسم ولی اشکالی نداره شب ها که شما در خواب ناز به سر میبری سعی میکنم بیام پای اینترنت و برات چند سطری بنویسم .
قربونت بشم که کلمه هایی لازمته خوب بلد شدی همش میگی اِده ..... اِده یه وقتایی واقعا کلافه میشم ،میدونی پسرک شلوغ ماما ،وقتی خونه مامان جون هستی کافیه که یکی از همسایه هاش بیان دنبال اونا گریه میکنی اصلا غریبی نمیکنی و این کارت من و خیلی ناراحت و نگران میکنه
شما دیگه من و بابا رو و همین طور محیط خونه رو خیلی خوب میشناسی . و وقتی به یه جای جدید پا میزاریم با بهت و حیرت . دو رو برات رو نگاه میکنی .اطرافو برای خودت خوب براندار میکنی . تا واست عادی بشه و بعد از اینکه عادی شد شروع میکنی به.........................
قربون دل مهربونت بشم که عاشق بچه ها هستی اخه جیجر ما ما خودتم نینی هستی .عزیزم . عاشق ماشینی و تلفننننننننننننننننننن همه گوشیامونو به خاطر علاقه شما حداقل یه بار دادیم تعمیر خدا نکنه در حموم یا دستشویی باز بشه میری تو و سریع شیر ابو باز میکنی.
... خلاصه پسرم وای به روزی که من یا بابایی پای کامپیوتر بشینیم همش میگی اِده ..... اِده اون روز هم مداد مامان جونو از لای مجله کش رفته بودی و بی صدا رفته بودی و در دستشویی رو قشنگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ طراحی کرده بودی
ولی باهمه اینا همه ما عاشقتییییییییییییییییم جوجوی من