بدون عنوان
وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنقدر محو تماشای دنیا شدم که
فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنقدر محو تماشای دنیا شدم که
فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...