بدون عنوان
مامان کوثر واسه مامانم پیغام گذاشته بود که از رایین جانِ قند عسل (البته قند عسل و خودم میگم) عکس زیاد بزار .منم همینجور که لم داده بودم رو مبل و تسبیح مامان جون تو دهنم بود از ماما خواهش کردم که یه آرشیو درست کنه و بزاره تو وبلاگم .
البته مامان قول داد فردا که از اداره اومد این کارو بکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی